English Idioms (330): later on
later on
بعداً
When I earnestly protested that I didn’t want to converse with them, he laughed at my spluttering and told me that I would, later on. (Clarence Day, Life with Mother, 1937)
وقتی که من با حرارت اعتراض کردم که دوست ندارم با آنها معاشرت کنم، از عصبانیت من خندهاش گرفت و گفت که بعداً نظرم عوض خواهد شد. (کلارنس دِی، زندگی با مادر، ۱۹۳۷)